خلاصه کتاب آئین سخنرانی

خصلاصه-کتاب-آئین-سخنرانی

سلام ، در این مقاله از وبسایت ازنو آدمی به خلاصه کتاب آئین سخنرانی می پردازیم که در انتهای مطلب می توانید فایل PDF خلاصه کتاب را دانلود کنید.

کتاب آئین سخنرانی اثری از دیل کارنگی می باشد. دیل هاریسون کارنگی نویسنده و سخنران آمریکایی توسعه دهندهٔ درس‌هایی در زمینهٔ پیشرفت شخصی، فروشندگی و سخنرانی در جمع بود

فصل 1 : کسب شهامت و اعتماد به نفس

1 – هزاران دانش آموز در نامه هایشان به معلم دلیل خود را برای علاقه به یادگیری سخنرانی عمومی و انتظارات شان را از آن اظهار کرده‌اند دلیل عمده ای که همه آنها بیان کردند این است آنها می‌خواستند بر عصبی بودن خود غلبه کنند در حالت ایستاده هم فکر کنم با اعتماد به نفس صحبت کنند و در برابر هر نوع شنونده احساس آرامش داشته باشند.

2- به دست آوردن این توانایی مشکل نیست این یک نعمت الهی نیست که فقط به تعداد کمی از مردم اعطا شده باشد قدرتی مانند توانایی انجام بازی گلف است هر کسی که اراده کافی داشته باشد میتواند استعداد درونی اش را گسترش دهد.

3- بسیاری از سخنرانان با تجربه برای یک گروه بهتر صحبت می کنند تا برای یک شخص تنها ثابت شده است که حضور یک جامعه بزرگ محرک و روحیه دهنده است اگر روش‌های پیشنهادی این کتاب را به درستی دنبال کنید زمان آن می رسد که شما هم به روبرو نگاه کنید و با لذت به ایراد سخنرانی بپردازد.

4- فکر نکنید احساس شما استثنایی است بسیاری از آنها که بعدها سخنرانان مشهور شدند در آغاز حرفه خود دچار تردید شده بودند و وحشت از حضار تقریبا آنها را فلج کرده بود برایان یان، باره لوید، جورج پارنل، جان برایت، دیز رائیلی شریدان و خیلی‌های دیگر این احساس را تجربه کردند.

5- شما همیشه ممکن است درست قبل از صحبت کردن دچار تردید شوید، مهم نیست که چه مدت صحبت می کنید، تنها چند ثانیه پس از اینکه روی پای خود استادید، این حس از بین می رود.

6 – برای بهترین نتیجه گیری از این کتاب موارد زیر را به ترتیب عمل کنید :

الف) از تجربیات دیگران درس بگیرید و با اراده ای قوی و راسخ شروع کنید. منافعی را که با تلاش در این راه به دست می آورید به خاطر آورید. خود را برای این کار تشویق کنید. مجسم کنید که از نظر اقتصادی و اجتماعی و از نظر افزایش نفوذ و رهبری برای شما چه مفهومی خواهد داشت. به یاد داشته باشید که سرعت پیشرفت شما بستگی به عمق اراده تان خواهد داشت.

ب) آماده باشید. تا موقعی که ندانید چه می خواهید، احساس اعتماد نخواهید کرد.

ج) با اطمینان عمل کنید : پرفسور ویلیام جیمز می گوید: اگر می خواهیم احساس شجاعت کنیم، باید چنین وانمود کنیم که شجاع هستیم و تمام اراده مان را در آن مسیر به کار بگیریم ، به گفته ی تدی روزولت او ترس از خرس گریزلی ، اسب های وحشی و تیراندازان عرب وحشی را به همین روش از دست داد. شما هم می توانید با استفاده از این ویيگی های روانی بر ترس خود از شنورندگان غلبه کنید.

د) تمرین کنید ، این نکته از همه چیز مهم تر است. ترس نتیجه فقدان اعتماد است و فقدان اعتماد نتیجه این است که ندانید در برابر ترس چه می توانید بکنید و آن از فقدان تجربه سرچشمه می گیرد. بنابراین وقتی سابقه ای از تجربیات موفقیت آمیز به دست آورید ترس شما ناپدید خواهد شد.


فصل 2 : کسب شهامت و اعتماد به نفس

1 – وقتی یک سخنران در فکر و ذهن خود انگیزه ای درونی برای صحبت کردن داشته باشد به اعتماد به نفس خود تقریبا ایمان می آورد . نطقی که به خوبی تدارک یافته باشد نُه دهم کل کار است.

2- آمادگی مقدماتی یعنی چه؟ آیا به معنای مرتب کردن تعدادی جمله است؟ آیا به معنای حفظ کردن یک عبارت است ؟ به هیچ وجه ، آمادگی مقدماتی واقعی یعنی تفکر واقعی در مورد چیزی و مرتب کردن افکار برای پروراندن و رواج دادن عقاید شخصی . ( به عنوان مثال : وقتی آقای جکسون سعی کرد افکار شخص دیگری را که از مجله فوربز گلچین کرده بود تکرار کند با شکست روبه رو شد ولی هنگامی که از آن مقاله فقط به عنوان یک نقطه شروع برای سخنراین استفاده کرد و از عقاید و اظهارات خودش بهره گرفت به پیروزی رسید .)

3- سعی نکنید که بنشنید و در عرض سی دقیق یک نطق را آماده کنید. تهیه کردن یک نطق مانند آشپزی نیست که هر وقت بخواهید یک نوع غذا آماده کنید. موضوع خود را اوایل هفته انتخاب کنید و گاه و بیگاه به آن بیندیشید، چه در خواب باشید چه در بیداری . درباره آن با دوستانتان صحبت کنید و از آن به عنوان موضوعی برای بحث استفاده کنید . تمام سوالات احتمالی در مورد آن موضوع را از خودتان بپرسید . تمام افکار و مطالبی را که به نظرتان می رسد. روی کاغذ بنویسید و این کار را تکرار کنید. پیشنهادها و مثال ها در مواقع گوناگون به فکر شما خواهند آمد مثلا موقعی که در حمام هستید. وقتی با ماشین خود به سمت مرکز شهر می روید یا هنگای که منتظر شما نشسته اید. این روش لینکلن و تقریبا تمام سخنرانان موفق بوده است.

4- فکر نکنید احساس شما استثنایی است بسیاری از آنها که بعدها سخنرانان مشهور شدند در آغاز حرفه خود دچار تردید شده بودند و وحشت از حضار تقریبا آنها را فلج کرده بود برایان یان، باره لوید، جورج پارنل، جان برایت، دیز رائیلی شریدان و خیلی‌های دیگر این احساس را تجربه کردند 5- پس از آنکه کمی آزادانه فکر کردید اگر فرصت داشتید سری به کتابخانه بزنید و در باره موضوع مطالعه کنید . از کتابدار کمک بخواهید زیرا او می تواند به شما کمک های زیادی کند.

5- بیشتر از آنچه که می خواهید صحبت کنید مطلب تهیه کنید . از لوت لوتر بربانک پیروی کنید ، او یک میلیون نمونه گیاه پرورش می داد تا یکی دو نمونه بسیار عالی پیدا کند.یک صد عقیده را کنار هم بگذارید هم بگذارید و نودتا از آنها را دور بریزید. 6- روش به دست آوردن نیروی ذخیره چنین است که خیلی بیشتر از آنچه که مورد استفاده است بدانید و ذخیره کاملی از اطلاعات داشته باشید.در تهیه کردن یک نطق از روشی استفاده کنید که آرتوردان در آموزش فروشندگان برای فروش مواد غذایی و آیدا تاربل برای تهیه مقاله اش درباره تلگراف آتلانتیک استفاده می کرد


فصل 3 :سخنران های مشهور چگونه نطق خود را تهیه می کنند.

1- ناپلئون گفت : ((هنر جنگ به عملی گفته می شود که در آن هیچ موفقیتی بدون حساب و کتاب کسب نمی شود.)) همان قدر که این موضوع در تیراندازی حقیقت دارد، در سخنرانی کردن نیز واقعیت دارد. یک نطق مانند یک سفر است پس باید دارای یک برنامه ریزی باشد. سفری که از جای مشخصی شروع نشود به جایی راه نخواهد برد.

2- هیچ قانون تغییر ناپذیر و محکمی برای مرتب کردن ایده ها و ساختن نطق ها نمی توان یافت، هر نطقی مشکلات ویژه خودش را دارد.

3- وقتی یک سخنران مطلب را شروع کرد باید آن را به طور کامل شرح دهد تا بعدا دوباره به آن مراجعه نکند. برای مثال ، نطق برنده فیلادلفیا را در نظر بگیرید. نباید در تاریکیو همچون خفاش در سپیده سحر، به طرف اهداف مختلف نشانه برویم.

4- دکتر کان ول بسیاری از سخنرانی هایش را طبق این طرح ساخت: الف) دکر دانسته ها. ب) بحث با استفاده از دانسته ها. ج) توسل به عمل.

5- شما احتمالا این طرح را بسیار مفید خواهید یافت : الف) مطرح کردن یک مشکل. ب) نشان دادن راه چاره ی آن. ج) تقاضای همکاری.

6- و این هم یک طرح عالی : الف) توجه خاصی را فراهم آورید. ب) کسب اعتماد کنید. ج) دانسته های خود را بیان کنید. د) به انگیزه هایی متوسل شوید که مردم را به حرکت در می آورند.

7- سناتور پیشین آلبرت بوریج گفت: تمام دانسته ها را باید از دو جنبه جمع آوری، تنظیم، مطالعه و هضم کرد .آنها را به تایید برسانید، مطمئن شوید که حقیقت دارند. سپس به راه حلی بیندیشید که دانسته ها برای شما فراهنم می آورند.

8- لینکلن قبل از صحبت کردن، نتایج کار خود را با دقت ریاضی بررسی می کرد. وقتی چهل ساله بود، پس از اینکه دوران عضویت در کنگره را گذراند فلسفه اقلیدس را مطالعه کرد تا با استدلال آشنا شود و بتواند نتایج کار خود را شرح دهد.

9- وقتی روزولت نطقی تهیه می کرد، تمام دانسته های خود را بیرون می ریخت و آنها را ارزیابی می کرد، بعد آنها را خیلی سریع دیکته و سپس اصلاح می کرد و سرانجام مجددا دیکته می کرد.

10- اگر ممکن است صحبت خود را در یک نوار ضبط کنید و بعد به آن گوش بدهید.

11- یادداشت ها حدود پنجاه در صد از علاقه به نطق شما را از بین خواهند برد. از آنها دوری بجویید و مهم تر از همه نطق خود را از روی نوشته نخوانید. به سختی می توان نطقی را که خوانده می شود به مردم تحمیل کرد.

12- پس از اینکه در مورد نطق خود اندیشیده و آن را مرتب کردید، آن را به آرامی و در همان حال که در خیابان قدم می زنید ، تمرین کنید. همچنین به تنهایی به محلی رفته و آن را از ابتدا تا انتها و با اشارات سر و دست تمرین کنید . مجسم کنید که در مقابل شنوندگان واقعی قرار گرفته اید . هرچه این کار را بیشتر انجام دهید، هنگامی که وقت سخنرانی فرا می رسد احساس راحت تری خواهید داشت.


فصل 4 : افزایش قدرت حافظه

پرفسور کارل سی شور روانشناس مشهور می گوید : (( یک شخص معمولی، تنها از ده درصد ظرفیت واقعی حافظه موروثی خود استفاده می کند و نود در صد بقیه را با زیر پل گذاشتن قوانین طبیعی ((به خاطر سپردن)) از دست می دهد.)) قوانین طبیعی (( به خاطر سپردن)) عبارت اند از : ادراک، تکرار و ارتباط. از آنچه که می خواهید در ذهن خود نگاه دارید، درک عمیق، روشنو ثابت داشته باشید. برای این کار باید:

الف) تمرکز کنید . این راز حافظه تئودور روزولت بود.

ب) به دقت مشاهده کنید . تصویر یدقیق به دست آورید. یک دوربین در هوای مه آلود عکس نمی گیرد، فکر شما نیز تصویر مه آلود را به خاطر نمی سپارد.

ج) تصورات خود را بیشتر با توسل به حواس کسب کنید. لنیکنآنچه را که می خواست به خاطر بسپارد با صدای بلند می خواند تا در درک آن مطلب از حواس بینایی و شنوایی خود استفاده کند.

د) مهم تر از هر چیزی ، از حس بینایی خود استفاده کنید زیرا این حس چسبندگی بیشتری به وجود می آورد.

اعصابی که از چشم به مغز مرتبط می شوند بیست و پنج مرتبه بزرگ تر از اعصابی هستند که از گوش به مغز می رسند. وقتی که مارک تواین از یادداشت های خود استفاده می کرد نمی توانست نکات اصلی را به خاطر بیاورد، اما وقتی یادداشت هایش را دور ریخت به یاد آوردن عناوین مختلف از تصاویر استفاده کرد، تمام مشکلاتش از بین رفت.

4-دومین قانون برای بخاطر سپردن ((تکرار)) است. هزاران دانشجوی مسملمان در الازهر، قرآن را که کتابی نسبتا پرحجم است حفظ می کنند و این کار و این کار عمدتا با نیروی تکرار صورت می دهند. اما اگر هر چیز منطقی را به اندازه کافی تکرار کنیم می توانیم آن را به خاطر بسپاریم. اما همچنان که تکرار می کنید این حقایق را در نظر بگیرید:

الف) مطالب را آن قدر تکرار نکنید که در حافظه تان نقش ببندند. هر چیز را یکی دو مرتبه مرور کنید و بعد آن را کنار بگذارید. سپس برگردید و آن را دوباره مرور کنید. تکرار کردن به این شکل و در فواصل زمانی ، شمارا قادر خواهد ساخت چیزی را تقریبا در نصف زمانی که در یک جلسه برای حفظ کردن صرف می کنید ، حفظ کنید.

ب) پس از آنکه چیزی را حفظ کردیم، آنچه را که در هشت ساعت اول فراموش می کنیم به همان اندازه است که در سی روز بعد فراموش خواهیم کرد. بنابراین چند دقیقه قبل از اینکه برای صحبت کردن برخیزید یادداشت های خود را مرور کنید .

5- سومین قانون حافظه (( ارتباط )) نام دارد . تنها راهی که به وسیله آن هر موضوعی ممکن است به خاطر سپرده شود، ارتباط دادن آن موضوع با حقایق دیگر است.پرفسور جیمز گفت (( هر چیزی که در فکر ظاهر می شود باید معرفی گردد و هنگامی که معرفی شود به عنوان وابسته به آنچه قبلا در ذهن بوده است در نظر گرفته می شود… بهترین حافظه را آن کسی دارد که تجربیات خود را مرور کرده و آنها را با اصولی ترین رابطه به یکدیگر متصل سازد.))

6- وقتی می خواهید حقیقتی را با حقایق دیگری که در همان حال در فکر شما قرار دارند ربط دهید، حقیقت جدید را از تمام زوایا بررسی کنید. در مورد آن سوالاتی از این قبیل بپرسید: (( چرا چنین است ؟ چگونه چنین است ؟ چه هنگام چنین است ؟ کجا چنین است ؟ چه کسی گفته چنین است ؟ ))

7- برای به خاطر سپردن اسم یک نا آشنا ، در مورد آن سوال کنید، بپرسید که چگونه هجی می شود و غیره. قیافه او را به دقت بنگرید . سعی کنید اسم او را به صورتش ربط دهید . بفهمید شغل او چیست و عبارتی غیر معمول بسازید که نام و شغلش را به هم مرتبط سازد.

8- برای به خاطر سپردن تاریخ، آن را با تاریخ هایی که از قبل در فکر شما بوده اند ربط دهید. مثلا (( سیصدمین تولد شکسپیر با جنگ داخلی تلاقی کرد.))

9- برای به خاطر سپردن نکات نطق خود، آنها را به گونه ای منطقی نظم دهید که هر نکته به طور طبیعی به سمت نکته بعدی هدایت شود. به علاوه ، می توان یک جمله نامربوط از نکات اصلی به وجود آورد. مثلا، (( گاو سیکار برگ ناپلئون را در اسطبل خانه ای که با مذهب بیگانه بود زیر پا له کرد.))

10- اگر با در نظر گرفتن تمام جوانب ، ناگهان آنچه را که می خواستید بگویید فراموش کردید، شاید بتوانید با استفاده از آخرین لغات جمله آخر که به زبان آورده اید به عنوان اولین لغات از جمله بعدی، خودتان را از یک شکست کامل نجات دهید.می توانید این کار را تا پیدا کردن نکته اصلی بعدی ادامه دهید.


فصل 5 : عوامل اصلی در سخنرانی

1- ما در فراگیری چیزی مانند بازی گلف ، زبان فرانسه و سخنرانی ، هرگز به صورت یکنواخت پیشرفت نمی کنیم . با تکان های شدید و آغاز های تند ترقی می کنیم. سپس چند هفته ای آرام و ثابت می مانیم و حتی ممکن است قدری از مهارت به دست آمده ی خود را نیز از دست بدهیم . روانشناسان به این دوره رکود (( یکنواختی در منحنی آموزش )) می گویند . ممکن است برای مدت زیادی کوشش کنیم ولی نتوانیم از این یکنواختی خارج شویم تا دوباره به سمت بالا حرکت کنیم . بعضی ها ، این حقیقت غریب را در مورد چگونگی پیشرفت نمی دانند و در یکی از همین یکنواختی ها دلسرد شده و تمام سعی خود را رها می کنند. این واقعا مایه ی تأسف است ، زیرا اگر پافشاری می کردند و به تمرین خود ادمه می دادند ، ناگهان متوجه می شدند که مانند هواپیمایی از جا کنده شده و پیشرفت فوق العاده ای کرده اند.

2- ممکن است هرگز قادر نباشید درست قبل از شروع سخنرانی همه نگرانی های عصبی را از خود دور کنید . اما اگر پشتکار داشته باشید. به زودی همه چیز را ، به جز ترس اولیه ، از میان برخواهید داشت و پس از اینکه چند ثانیه ای صحبت کردید ، آن نیز ناپدید خواهد شد.

3- پرفسور جیمز می گوید نیازی نیست کسی نگران نتیجه تحصیلات خود باشد، زیرا اگر او صادقانه تلاش کند، (( می تواند با اطمینان کامل روی این حساب کند که در یک صبح زیبا بیدار شده و خود را یکی از افراد شایسته نسل خود در هر رشته ای که در نظر داشته است بیابد.)) این واقعیت روانشناسی که توسط استاد معروف هاروارد اظهار شده است ، در مورد شما و تلاشتان برای آموختن علم سخنرانی نیز به کار می آید و در این مورد شکی وجود ندارد . مردانی که در این زمینه موفق شده اند، به عنوان یک قاعده ی کلی ، افرادی با توانایی های خارق العاده نبوده اند . آنها فقط پشتکار و اراده راسخی داشته اند. آنها ادامه دادند و به هدف خود رسیدند.

4- در حین سخنرانی خود به موفقیت بیندیشید، در آن هنگام است که کارهای لازم برای کسب موفقیت را انجام می دهید.

5- اگر دلسرد شدید ، از روش روزولت استفاده کنید، به عکس لینکلن یا یک فرد موفق دیگر نگاه کنید و از خودتان بپرسید که اگر به جای شما بود، در چنین وضعیتی چه می کرد.

6- یک کشیش و افسر نیروی دریایی آمریکا ، در طول جنگ جهانی اول گفت که صفات اساسی برای موفقیت یک کشیش در حسن خدمت می تواند با چهار کلمه بر شمرده شود. آنها چه هستند؟


فصل 6 : راز یک سخنرانی خوب

1در سخنرانی علاوه بر خود کلمات، یک چیز دیگر اهمیت دارد و آن حالتی است که باید با این کلمات ادا بشوند. (( آن قدر که ادای لغات مهم است ، مفهوم آنها مهم نیسست.))

2- بسیاری از سخنران ها، شنوندگان خود را نادیده می گیرند، یا به بالای سر آنها زل می زنند و یا به زمین می نگرند . هیچ گونه ارتباط و مبادله ی ذهنی بین سخنران و شنونده ها وجود ندارند، چنین رفتاری نه تنها یک سخنرانی بلکه نطق را هم از بین می برد.

3-یک ارائه خوب، دارای زبان محاوره ای و صراحت کلام است . به همان گونه در جلسه سازمان رفاه عمومی به جز مجموعه ای از جان هنری اسمیت ها ، شامل چیز دیگر هم هست؟

4- همه ی افراد توانایی ارائه ی یک نطق را دارند . اگر به این عبارات شک دارید خودتان آن را آزمایش کنید: نادان ترین فردی رای که می شناسید با مشت به زمین بکوبید، او وقتی بر می خیزد ، احتمالا چیزی می گوید. حالت گفتن او بدون نقص خواهد بود. ما می خواهیم شما نیز همین حالت طبیعی را هنگام صحبت در یک جمع داشته باشید. برای به دست آوردن این حالت باید تمرین کنید. از دیگران تقلید نکنید. اگر به صورت خود انگیز صحبت کنید ، نسبت به هرکس دیگر در این دنیا متفاوت خواهید شد . شخصیت و حالت مخصوص به خودتان را در ارائه سخنرانی بگنجانید.

5-طوری با شنوندگان خود صحبت کنید که گویی از آنها انتظار دارید تا لحظه ای دیگر برخیزید و با شما صحبت کنند. اگر آنها بر می خواستند و صحبت می کردند ارائه شما تقریبا به طور واضح و سریع اصلاح می شد. بنابراین تصور کنید که یک نفر از شما سوالی کرده است و شما در حال تکرار آن هستید، با صای رسا بگویید، (( بپرسیدکه چگونه این را می دانم ، به شما می گویم…)) چنین چیزهایی کاملا طبیعی به نظر می رسند، حالت رسمی جمله بندی شم را از بین می برند و حالت سخنرانی را گرم و انسانی می کنند.

6- قلب خود را در کلامتان بگذاری. احساسات خالصانه واقعی بیش از تمام قوانین زمینی به شما کمک خواهند کرد.

7- چهار موردی را که در زیر عنوان می شنوند همه ما به طور ناخودآگاه در مکالمات جدی به کار می گیریم، ولی آیا موقعی که شما در جمع صحبت می کنید نیز آنها را به کار می بندید ؟ اغلب مردم چنین نمی کنند.

الف) آیا روی کلمات مهم دریک جمله تاکید می کنید و کلمات غیر مهم را فرعی در نظر می گیرید؟ آیا به هر کلمه یا حتی کلمات به یک اندازه اهمیت می دهید و یا اینکه یک جمله را به صورتی می گویید که ماساچوست را بیان کنید؟

ب) آیا هنگام صحبت کردن، تن صدای شما مانند تن صدای یک کودک، بالا و پایین می رود ؟ ج) یا سرعت حرف زدن خود را تغییر می دهید و از لغات کم اهمیت به سرعت می گذری و وفی بیشتری صرف لغات مهم تری می کنید ؟ د) آیا قبل و بعد از نکات مهم مکث می کنید؟


فصل 7 : سکوی سخنرانی و شخصیت

1- طبق آزمایش های انجام شده توسط انستیتو تکنولوژی کارنگی ، برای موفقیتدر تجارت ، شخصیت موثر تر از تیزهوشی است . همان قدر که این اظهار در مورد تجارت حقیقت دارد در مورد صحبت کردن نیز صحت دارد، اگر جه شخصیت آن قدر نامحسوس، اغفال کننده و مرموز است که توصیه هایی برای اصلاح آن تقریبا غیر ممکن است ، اما تعدادی از پیشنهادهای این بخش به یک سخنران کمک خواهد کرد تا به بهترین نحو در مقابل شنونده ها ظاهر شود .

2- هنگامی که خسته هستید صحبت نکنید. استراحت کنید، نیرو بگیرید و انرژی ذخیره کنید.

3- قبل ازاینکه صحبت کنید، غذای مختصری بخورید.

4- دست به کاری نزنید که انرژی شما را تحلیل ببرد. مردم به دور یک سخنران با انرژی ، مانند مرغابیان وحشی در یک مزرعه ی گندم پاییزی جمع می شوند.

5- لباس تمیز و مرتب بپوشید.احساس خوش لباس بودن، احترام یک شخص را برای خودش بالا می برد و اعتماد به نفس بیشتری به او می دهد . اگر سخنران شخصی است با شلوار کیسه ای ، کفش های بی قواره، موهای ژولیده، مداد و خودنویسی که از جیسب کتش بیرون زده است و یا با یک کیف شکم داده ی زشت ، سزوار است که شنوندگان همان قدر به احترام بگذارند که به نظر می رسد او به خود احترام می گذارد.

6- لبخند بزنید . با حالتی در مقابل شنوندگان قرار بگیرید که نشان دهید از حضورتان در آنجا خوشحال هستید. پرفسور اوِرستریت می گوید(( علاقه، علاقه را به وجود می آورد، اگر ما به شنوندگان خود علاقه مند باشیم، احتمال داد که شنوندگان نیز به ما علاقه مند شوند.)) غالبا ، پیش از این که صبحت کنیم ، مورد سرزنش یا تایید قرار می گیریم. بنابراین بدیهی است که باید یقین کنیم رفتارمان طوری است که عکس الغمل مطبوعی به وجود می آورد.

7- شنوندگان خود را نزدیک به هم بنشانید. اجتماع پراکنده را نمی توان تحت تاثیر قرار داد. یک فرد در یک جمع فشرده به چیزهایی می خندد، برای موضوع هایی کف می زند و مواردی را تایید می کند که اگر تنها شنونده موضوع بود و یا در یک جمع پراکنده شرکت داشت ممکن بود تکذیبشان کند.

8- اگر می خواهید در یک گروه کوچک صحبت کنید . آنها را در اتاق کوچکی بگنجانید. روی بلندی قرار نگیرید ، با آنها در یک سطح بایستید. در صحبت حالت رسمی بودن را از بین ببرید و برخوردی خودمانی و نطقی گرم داشته باشید .

9- هوا را تازه نگه دارید.

10- اتاق را پر از نور کنید. طوری بایستید که نور مستقیما به صورت شما بتابد تا تمام حالات چهره شما دیده شود.

11- در پشت اثاثیه قرار نگیرید . میز ها و صندلی ها را کنار بزنید . تمام تابلوها و خرت و پرت های زشتی که صحنه را شلوغ می کنند از صحنه خارج کنید.

12- اگر مهمان هایی را روی صحنه ببرید آنها به طور حتم، گاه گاهی تکان می خورند و هر دفعه که کوچک ترین حرکتی از آنها سر بزند، از وسوسه نگاه کردن به هر چیز متحرک بپرهیزید. پس چرا برای خودتان دردسر و رقیب می سازدید؟


فصل 8 : چگونه آغاز به صحبت کنیم

1- آغاز سخنرانی مشکل و همچنین بسیار مهم است. زیرا وقتی افکار شنوندگان هنوز تازه است، جلب کردن نظر آنها نسبتا آسان است . باید پیشایش و بادقت روی آنها کار کرد و این موضوع مهمتر از آن است که به دست تقدیر سپرده شود.

2- مقدمه باید به کوتاهی یک یا دو جمله باشد. غالبا می تواند به طور کلی از آن صرف نظر کنید و با کمترین لغات ممکن ، مستقیما به قلب موضوع یورش ببرید.

3- تازه کارها، مایل اند که با داستانی خنده دار یا یک عذر خواهی شروع کنند. معمولا هردوی این ها بد هستند. افراد بسیار کمی می توانند با یک داستان کمدی ، ارتباط موفقیت آمیزی برقرار کنند. این کار معمولا به جای انکه شنوندگان را سرگرم کند آنها را گیج می کند. داستان ها باید مطلوب باشند، نه اینکه فق به خاطر داستان بودنشنان گفته شوند. شوخ طبعی باید مانند خامه روی یک کیک باشد ، نه خود کیک … هیچ وقت معذرت خواهی نکنید، زیرا این کار غالبا یک توهین به شنوندگان است و آنها را کسل می کند. مستقیما به آنجه که می خواهید بگویید بپردازید، آن را به سرعت بگویید، بعد بنشینید.

4- یک سخنران می تواند با استفاده از طریق زیر توجه شنوندگان خود را جلب کند :

الف) تحریک کنجکاوی ( مثال : داستان نغمه کریسمس دیکنز)

ب) نقل داستانی که منابغ انسانس در بر دارد. ( مثال : نطق مزرعه الماس ها)

ج) شروع کردن با یک مثال واضح .

د) نشان دادن چیزی . ( مثال : سکه ای که به معنای برنده شدن یک قطعه زمین بود.)

ه) سوال کردن .( مثال : آیا هیچ کدام از شما تاکنون چنین سکه ای را در پیاده رو یافته اید؟

و) شروع کردن با یک نقل قول قابل توجه .( مثال : آلبرت هوبارد در مورد ارزش ابتکار عمل …)

ز) نشان دادن دخالت موضوع در علائق مهم شنوندگان ( مثال : طول عمر شما، دو سوم تفاوت بین سنی فعلی شما با عدد هشتاد است. شما می توانید با آزمایش های پزشکی متناوب ، آن را افزایش …)

ح) شروع کردن به وقایع تکان دهنده( مثال : مردم آمریکا بدترین تبهکاران در دنیای متمدن هستند.)

ط) مقدمه خود را زیاد رسمی نکنید. تردید نکنید و آن را آزاد، روان و قطعی جلو ببرید. این کار را می توانید با رجوع کردن به اتفاقی که تازه افتاده و یا چیزی که تازه گفته شده است انجام دهید. ( مثال : دیروز ، در حالی که قطار از شهری که از اینجا فاصله چندانی ندارد عبور می کرد…).


فصل 9 : چگونه سخنرانی را به پایان ببریم

1- خاتمه یک نطق واقعا مهم ترین رکن آن است . به نظر می رسد آنچه که در خاتمه گفته می شود بیشتر به خاطر می ماند.

2- نگویید: این تمام چیزی بود که می خواستم در این مورد بگویم، بنابراین صحبت را کوتاه می کنم . تمام کنید ولی در مورد کم بودن آن صحبت نکنید.

3- مانند وبستر، برایت و گلادستون ، خاتمه نطق خود را از پیش آماده کرده و آن را تمرین کنید. تقریبا لغت به لغت بدانید که چگونه نطق خود را به پایان خواهید برد. صحبت خود را مختصر کنید و آن را مانند یک سنگ خشن، زبر و ناهموار رها نکنید .

4- هفت پیشنهاد برای چگونگی خاتمه یک نطق: الف) نکات اصلی خود را خلاصه کنید. دوباره بیان کنید و مرور کنید. ب) به عمل روی آورید. ج) برای شنوندگان حرف های صادقانه بزنید. د) شنوندگان را بخندانید. و) از یک نکته مذهبی استفاده کنید. ز) نطق خود را به اوج برسانید.

5- شروع و خاتمه خوبی داشته باشید و بعد آنها را به هم نزدیک کنید . همیشه قبل از اینکه شنوندگان خواستار توقف شما باشند، توقف کنید. (( نقطه اشباع ، اندکی پس از نقطه محبوبیت حاصل می شود.))


فصل 10 : چگونه منظور خود را روشن کنیم

1- واضح بودن بسیار مهم و غالبا مشکل است . حضرت مسیح اظهار داشت که باید با مثال زدن بیاموزانید،زیرا آنها (شنوندگان) ندیدنی را می بینند و نشنیدنی را می شنوند و باز هم درک نمی کنند.

2- حضرت مسیح چیزهای ناشناخته را با مربوط ساختن به چیزهای شناخته شده روشن می کرد . او ملکوت بهشت را با خمیر ترش ، تور ماهیگیری و تُجاری که مروارید می خرند ربط می داد. ( شماهم همین کار را انجام دهید) اگر میخواهید وسعت آلاسکا را به روشنی مفهوم کنید، مساحت آن را با مایل مربع ارائه ندهید بلکه تما ایالتی را که در آنجا می گیرند نام ببرید و جمعیت آن را به نسبت شهری که در آن صحبت می کنید معین کنید.

3- هنگامی که افراد بی تخصص را مورد خطاب قرار می دهید، از اصطلاحات فنی بپرهیزید. از طرح لینکلن پیروی کنید که ایده های خود را به زبانی چنان ساده در می آورد که یک پسر یا دختر بچه نیز می توانست آنها را درک کند.

4- یقین حاصل کنید که موضوع بحث شما به روشنی آفتاب نیمروزی در فکرتان باشد.

5- به نیروی بینائی متوسل شوید. تا حد امکان از اشیاء تصاویر و مثال ها استفاده کنید. قاطع باشید. اگر منظورتان یک توله روباه با لکه های سیاه در بالای چشم راست است ، نگویید ((سگ)).

6-نکات مهم خود را دوباره بیان کنید، اما آنها را تکرار نکنید . یک جمله را دوبار تکرار نکنید، جملات خود را تغییر دهید و بدون اینکه شنوندگان متوجه شوند نکته ی خود را به شکل دیگر تکرار کنید.

7- خلاصه ی نطق خود را با توضیحات کلی و حتی از آن بهتر ، با مثال های ویژه و موارد واقعی روشن کنید.

8- سعی نکنید تا نکات زیادی در یک نطق کوتاه بگنجانید. در یک نطق کوتاه نمی توان امیدوار بود که به اندازه ی کافی در مورد بیش از یک یا دو جنبه از یک موضوع بزرگ بحث کرد. 9- با خلاصه ای از نکات، نطق خود را به پایان دهید.


فصل 11 : چگونه شنوندگان خود را علاقه مند کنیم

1- ما علاقه مند به حقایقی غیر معمولی در مورد چیزهای معمولی هستیم.

2- بیشترین علاقه ما نسبت به خودمان است.

3- کسی که دیگران را به صحبت کردن در مورد خودشان و چیزهای مورد علاقه شان هدایت می کند و با اشتیاق به آنان گوش می دهد، معمولا به عنوان یک مصاحب خوب در نظر گرفته می شود، اگر چه او خیلی کم صحبت می کند.

4- شایعات را بزرگ جلوه دهید ، داستان زندگی مردم تقریبا همیشه نظر را جلب و حفظ می کند، سخنران باید فقط به چند نکته اشاره کند و سپس با داستان هایی واقعی آن ها را توضیح دهد.

5- قاطع و محکم باشید. جزو گروه سخنرانان (( فقیر و درستکار )) نباشید. فقط نگویید که (( مارتین لوتر)) در کودکی (( لجوجو سرکش)) بود. این واقعیت را اعلانکنید و بعد آن را با این ادعا دنبال کنید که آموزگارانش پیش از ظهر تا (( پانزده ضربه شلاق)) به او می زدند. این کار ادعاهای کلی را روشن، موثر و جالب می کند.

6- کلام خود را با عبارات تصویر ساز پر کنید ، با لغاتی که در مقابل چشمان شما شکل می گیرند.

7- اگر ممکن است از جملات موزون و ایده های قیاسی استفاده کنید.

8-علاقه مسری است . اگر سخنران به چیزی علاقه مند باشد، این علاقه یقینا به شنوندگان نیز سرایت می کند ،اما فقط با پیروی از قواعد معمولی نمی توان کسی را علاقه مند کرد.


فصل 12 : طرز بیان خود را اصلاح کنید

1- ما فقط چهار نوع رابطه با مردم داریم و به وسیله ی این روابط ارزشیابی و طبقه بنی:به وسیله آنچه انجام می دهیم،آنچه ظاهرمان نشان می دهد،آنچه می گوییم وآن طوری که آن را می گوییم. آیا هر چند وقت یکبار به وسیله زبانمان قضاوت می شویم؟چارلز دبلیو الویت پس از یک سوم قرن ریاست دانشگاه هاروارد اظهار کرد:من فراگیری یک چیز را به عنوان بخش لازمی از تحصیلات یک مرد یا زن می دانم وآن استفاده دقیق و خالص از زبان مادری است.

2-طرز بیان شما تا حدی زیادی منعکس کننده نوع دوستان شماست. بنابراین از روش لینکلن استفاده کنید و استادان ادیبی را با خود دوست کنید و مانند او بعداز ظهر های خود را با شکسپیر و شاعران و استادان نثر دیگر صرف کنید.این کار را انجام دهید،افکار شما خودبه خود و به طور غیر فابل اجتنابی پرمایه می شود و بیان شما تا حدی عظمت بیان دوستان شما را به خود می گیرد.

3-توماس جفرسون نوشت:من روزنامه را با تاسیتوس و توسی دایدس تعویض کرده ام و خود را خیلی خوشحال تر می یابم. چرا از روش او استفاده نکنیم؟روزنامه خود را کاملا از دست ندهید بلکه زمان مطالعه آن رابه نصف تقلیل دهید و زمانی را که زنده می کنید صرف خواندن کتاب باارزشی کنید.بیست یا سی صفحه از چنین کتابی را جدا کنید و در جیب پشت خود بگذارید تا در لحظات متفرقه در طول روز آنها را مطالعه کنید.

4-هنگام مطالعه،یک فرهنگ لغات در دسترس داشته باشید و لغات نا آشنا را در آن بیابید. سعی کنید تا روش استفاده لغات را پیدا کنید تا در ذهنتان بمانند.

5-مشتقات لغات مورد استفاده خود را مطالعه کنید. داستان های پشت این لغات سرد و خشک نیستند،بلکه معمولا پر از مبالغه هستند.مثلا لغت حقوق در حقیقت یعنی پول نمک. برای خرید نمک به سربازان رومی جیره ای پرداخت میشد. روزی،یک بذله گو با اشاره به پول نمک خود،اصطلاحی به وجود آورد.

6-از لغات قدیمی و کهنه استفاده نکنید.در مفهوم خود دقیق و صریح باشید.همیشه یک کتاب((لغات مترادف،متضاد و اضافه)) روی میز خود داشته باشید.به هر چیز که به نظرتان جالب می آید صفت زیبایی بدهید. می توانید با به کارگیری لغتی که با زیبا مترادف است مانند قشنگ،شکیل،دلکش،رعنا،دلپسند، خوش اندام،ظریف،لطیف،دلپذیر وغیره،مفهوم خود را دقیق تر،تازه تر و زیبا تر جلوه دهید.

7-از تشبیه های پیش پا افتاده ای مانند((سرد مثل خیار)) استفاده نکنید.به دنبال چیزهایی تازه تری بگردید. از خودتان تشبیه بسازید و شهامت متمایز بودن را داشته باشید.


فصل 13 : معرفی سخنران های دیگر، قبول و دادن جایزه

وقتی از شما دعوت می شود برای صحبت کردن پشت تریبون قرار گیرید، یا برای معرفی سخنران های دیگر است و یا باید سخنرانی طولانی تری به منظور آگاهی دادن، سرگرم کردن، متقاعد کردن و یا ترغیب و تشویق کردن به انجام کاری ایراد کنید. در اینجا توصیه هایی برای کمک به شما در ایراد یک سخنرانیِ معرفیِ خوب و سازمان یافته ارائه می شود:

1- آنچه را که می خواهید بگویید به طور کامل از قبل آماده کنید.

2- از فرمول «تاس» پیروی کنید:

برای غالب سخنرانی های معرفی فرمول تاس به عنوان یک راهنمای سازمان دهی شده وقایع و حقایق که در تحقیقاتتان به دست آورده اید مفید است.

ت) : تیتر – سخنرانی معرفی خود را با بیان تیتر یا عنوان دقیق سخنرانی شروع کنید.

الف): اهمیت – در این مرحله مطالبی را که فکر می کنید از نظر شنونده ها حائز اهمیت باشد در رابطه با موضوع سخنرانی شرح دهید.

س) : سخنرانی – در اینجا باید کیفیات و صلاحیت های برجسته سخنران ، خصوصا آنهایی را که به موضوع سخنرانی مربوط می شوند، بیان کنید.

بالاخره نام کامل او را بدون غلط و با تلفظ صحیح و به طور روشن و واضح برای حضار اعلام کنید. 3- مشتاق و پرشور باشید. در معرفی یک سخنران، رفتار و چگونگی برخورد شما بسیار مهم است. سعی نکنید خیلی دوستانه و دقیق باشید، بلکه باید اعلام کنید که از معرفی سخنران بسیار شادمان هستید و شادی و اشتیاق خود را نشان دهید . اگر نام سخنران را در پایان با شور و هیجان اعلام کنید، احساس اشتیاق شما به شنونده ها منتقل می شود و آنها نیز مشتاقانه منتظر شنیدن سخنرانی او خواهند شد.همچنین این عمل باعث می شود که سخنران نیز بر سر شوق آمده و در نتیجه نهایت تلاش خود را برای ارائه یک سخنرانی خوب به کار می گیرد. و نکته آخر اینکه هنگام اعلام نام سخنران در هنگام دعوت او قبل از اینکه نام او را ببرید لحظه ای مکث کنید تا همه شنونده ها آمادگی شنیدن نام سخنران را پیدا کنند و با اندکی فاصله و به طور کاملا واضح نام سخنران را بر زبان بیاورید. 4- سخنرانیِ معرفی را به طور کامل از پیش آماده کنید .


فصل 14 : تنظیم سخنرانی طولانی

سه مرحله اصلی در سخنرانی های طولانی که به منظور کسب واکنش شنونده ها ایراد می شوند عبارت اند از :

1) مرحله توجه.

2) کلیات سخنرانی.

3) نتیجه گیری .

برای کسب بهترین نتیجه ، قوانینی برای هر یک از سه مرحله وجود دارد که ما در کلاس های خود کارایی آنها را امتحان کرده ایم .

1- فورا توجه ها را به خود جلب کنید :

– سخنرانی خود را با یک مثال شروع کنید: کسی که سخنرانی خود را با ذکر یک مثال از خاطرات شخصی خود آغاز کند بدون شک دچار خطر نخواهد شد زیرا مجبور نیست بهدنبال کلمات مناسب بگردد و یا ذهن خود را به بازسازی حادثه مشغول کند . تجربه ای که می خواهد بیان کند از خود اوست ، بخشی از زندگی او بوده بنابراین برای بازگو کردن آن با هیچ مشکلی روبه رو نخواهد بود.

– یک حقیقت حیرت انگیز را ذکر کنید:

این روش آغاز سخنرانی همواره در جلب توجه و برقراری ارتباط با شنونده موثر است زیرا آنها را قلقلک می دهد.در واقع نوعی شوک ذهنی ایجاد می کند که موجب می شود شنونده در مورد حرف های گوینده دقت بیشتری صرف کند. یکی از دانشجویان کلاس های سخنرانی ،در شهر واشنگتن دی.سی. به نام خانم مگر شیل در یکی از سخنرانی های تمرینی خود از این شیوه به خوبی استفاده کرد. او سخنرانی خود را چنین آغاز کرد: من برای ده سال در زندان بودم. البته نه در یک زندان معمولی بلکه در زندانی که دیوارهایش نگرانی درباره کاستی ها یا کمبود هایم و میله هایش را ترس از انتقاد تشکیل می داد. ایا کنجکاوی شما برای دانستن مطالب بیشتری راجع به این واقعه حقیقی در زندگی تحریک نشده است؟

-بخواهید دست ها بالا آورده شوند:

یک راه عالی برای جلب توجه و کسب علاقه مندی شنونده ها این است که از آنها بخواهید در پاسخ به یک سوال دست خود را بالا بیاورند،به عنوان مثال:من سخنرانی خود در مورد((چگونه از خستگی جلوگیری کنیم))را با این سوال آغاز کردم: چند نفر از شما سریع تر از آنچه که فکر می کنید خسته می شوید؟ به این نکته توجه کنید:وقتی از حضار می خواهید در پاسخ به سوال شما دست خود را بالا بیاورند درواقع به آنها هشدار داده اید که سوالی مطرح خواهید کرد و آنها حواسشان جمع می شود که به سوال خود گوش بدهند.

بگویید به آنها خواهید گفت خواسته خود را چگونه به دست آورند. یک روش جلب توجه فردی مستمعین در یک سخنرانی،که به ندرت با شکست روبه رو می شود این است که به آنها قول بدهید که بگویید چگونه می توانند خواسته خود را به دست آورند. برای درک آنچه که گفتم به چند مثال زیر توجه کنید: برایتان خواهم گفت که چگونه می توانید از احساس خستگی و ضعف جلوگیری کنید. به شما نشان خواهم داد که چگونه روزانه یک ساعت به ساعت های بیداری خود اضافه کنید. این نوع گشایش ها هرگز در جلب توجه شنوندگان با شکست روبه رو نمی شوند زیرا مستقیما به منافع و علایق شخصی مستمعین مربوط می شوند.

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *